باورم نیست که تــو رفتی
گل دل نازک باروون
باورم نیست تــو نباشی
همدم من گلِ گلدون
چجوری
طاقت بیارم
شبای دلواپسی رو
تــو ندیدی سوختنم رو
تب تند بی کسی رو
خدا میدونه که رفتن
آخرین جزای من بود
روز بارونیه چشمات
شبای عزای من بود
خط فاصله عزیزم
تــو نذار بین تــو و من
نگو از قصه ی بارون، نگو از رفتن و رفتن