ساعت 10 شب یکشنبه 19 آذرماه سالجاری
اهالی خیابان میعاد جنوبی منطقه خانیآباد با صحنه هولناکی روبهرو شدند
که در آن 2 جوان قمه به دست به سوی 2 تن از بچهمحلهایشان حمله کردند و
یکی از آنان را با ضربه قمهای از پای در آوردند.
همهمهای به پا بود، مردم تصور
نمیکردند بچهمحلشان که به تازگی به ایران آمده بود دچار چنین سرنوشت
شومی شود، آنان این جوان 31 ساله را که «اصغر کریمی» نام داشت برای نجات
وی از مرگ به بیمارستان بردند ولی پزشکان این بیمارستان به خاطر شدت
جراحات نتوانستند کاری انجام دهند و وی را به بیمارستان دیگری انتقال
دادند که این جوان پیش از رسیدن به بیمارستان مرگ را در آغوش کشید.
با مخابره قتل مرد جوان به پلیس 110 تیمی از کلانتری خانیآباد برای رسیدگی
به ماجرا به بیمارستان یاس رفتند و در بررسیهایشان دریافتند که عاملان
جنایت با قمه ضربه مهلکی را به گردن اصغر وارد کردهاند و بدون هیچ درنگی
سوار بر پراید سفید رنگشان شدهاند و از حلقه شاهدان شوکزده
گریختهاند.
با درجریان قرار گرفتن بازپرس کشیک جنایی، وی به تیمی از اداره 10 پلیس
آگاهی تهران مأموریت داد سرنخی از این عاملان جنایت به دست آورند.
بدینترتیب تیم جنایی با انجام تجسسهای میدانی از صحنه درگیری و تحقیق از
چندتن از شاهدان دریافت که «اصغر کریمی» که به همراه همسر برزیلی و
بچهاش از ژاپن بازگشتهاند، شب درگیری برای خرید میوه به سر کوچه رفته
است و در حال خرید موبایلش زنگ خورده است و در حال صحبت با تلفن بوده که
پراید سفیدرنگی که کنار خیابان توقف کرده بود با وی درگیری لفظی پیدا
میکند و چند دقیقه بعد راننده پراید به همراه مرد قویهیکلی به این
خیابان بازگشتهاند و به سوی اصغر و برادرش حمله کردهاند که در جریان
این درگیری وی با ضربه قمه به گردنش بشدت مجروح شده و پس از چند ساعت
جانش را از دست داده است.
کارآگاهان با به دست آوردن شماره پلاک خودرو عامل جنایت، شماره را تحت
ردیابی قرار دادند و موفق شدند خانه وی را در تهرانسر پیدا کنند و برای
دستگیری وی به خانهاش رفتند ولی شواهد بیانگر آن بود که این جوان تبهکار
از شب درگیری، دیگر به آنجا بازنگشته است. یکی از بستگان خانواده قربانی
که هنوز حیرتزده است به شوک گفت: اصغر پس از به پایان رساندن خدمت به
کشور یونان رفت و چند سالی آنجا مشغول کار شد. سپس به ژاپن رفت و با یک
زن برزیلی ازدواج کرد و صاحب یک بچه شد، وی که دیگر نمیتوانست دوری
خانوادهاش را تحمل کند تصمیم گرفت به همراه خانوادهاش به تهران برگردد.
وی در ادامه افزود: اصغر 2 ماه پیش به تهران آمد و در حال هماهنگی برای
گرفتن اقامت برای همسرش بود که این درگیری به وی امان نداد و تعجب میکنم
که چه طور کسی میتواند در خیابان به این راحتی چاقو بکشد و چند خانواده
را غرق ماتم کند؟
این مرد با اشاره به عملکرد ضعیف پزشکان بیمارستان گفت: پس از این که به ما
خبر دادند اصغر بشدت مجروح شده است سریع وی را به بیمارستان رساندیم و
آنجا به ما گفتند پزشک جراح نداریم و باید به وی زنگ بزنیم تا از خانهاش
بیاید، متوجه شدیم خانه دکتر حکیمیه است؛ یک ساعت و نیم طول کشید که وی
به بیمارستان آمد و پس از معاینه این جوان گفت نمیتواند کاری انجام بدهد
و باید وی را به بیمارستانی با تجهیزات پیشرفته ببریم. آنان ما را با یک
آمبولانس شخصی به یک بیمارستان دیگر فرستادند و وقتی آنجا رسیدیم پزشکان
گفتند کار از کار گذشته است و اصغر پیش از رسیدن به بیمارستان دیگر زنده
نبود.
سؤالی که برای ما بیپاسخ مانده است
این نکته است که چرا ساعت 10 شب پزشک جراح در بیمارستان نبوده است؟اگر
وی در بیمارستان بود یا خانهاش نزدیک بود مطمئناً میتوانست جان اصغر را
نجات دهد.
وی در پایان افزود: چرا این افراد به راحتی با خود چاقو یا اسلحه حمل
میکنند و امنیت جامعه را به خطر میاندازند، این تبهکاران چگونه
میتوانند دست به آدمکشی بزنند، چرا کسی جوابگو نیست؟!
یکی از شاهدان درگیری نیز در این باره به شوک گفت: اصغر برای خرید به مغازه
آمد و در حال صحبت با من بود که موبایلش زنگ خورد و بیرون رفت، برادرش
نیز جلوی مغازهام ایستاده بود، چند دقیقهای نگذشته بود که دیدم پراید
سفید رنگی جلوی مغازه ایستاد و 2 جوان که یکی از آنان هیکل درشت و
تنومندی داشت از پراید پیاده شد و با قمهای که در دستش بود به سوی اصغر
رفت و ضربهای به گردنش زد و سریع همراه همدستش سوار خودروشان شدند و
فرار کردند، خیلی صحنه هولناکی بود. اصغر در مقابل چشمان مردم در حال جان
دادن بود و کسی نمیدانست چه کار کند!
بنابراین گزارش، کارآگاهان اداره ویژه قتل در حال ردیابی عاملان جنایت هستند و تلاش برای دستگیری آنان در دستور کار قرار دارد.